مدفا
همه چی برای وبگردی
دو شنبه 18 دی 1389برچسب:, :: 9:49 ::  نويسنده : مدفا

غضنفر ميره بالاي درخت برا دوستاش خرما بچینه .دوستاش ميگن بسه ديگه، بيا پائين، غضنفرميگه: ااااه نميام، ميگن چرا نمي آي؟ ميگه: شما هم خر رو ميخواييد هم خرما رو!!

يه روز يه خانومه داشته با اتوبوس مسافرت ميكرده .خانومه يه باد ازش ول ميشه وهمه نگاه ميكنن. يه لره جلوتر نشسته بوده وجريان را كه ميبينه ميگه ببخشيد من بودم و ميشينه. بعد از چند دقيقه خانومه ازش تشكر ميكنه وميگه شما آبروي من را خريديد. اين آدرس منه شوهرم رئيس فلان كارخانه ست ميگم اگه خواستي يه كارخوب بهت. بده لره كه بيكار بود يهو خوشحال ميشه وبلند ميشه وميگه آقایون خانوما از اينجا به بعد هر چي اين خانوم گوزيد به حساب من !!!


قزوينيه شب عروسيش بوده خانومو تيريپ love ميبره پشت بوم و مثل آدم!!! شروع به كار ميكنه ... خانومه كه حسابي بهش حال ميداده ميگه: به به چه ستاره هاي قشنگي... يکدفه قزوينيه ميگه : ببم جان امشب قشنگ ستاره ها رو بشمار كه از فردا بايد گل هاي قالي رو بشماري....

زنه ميشينه تو ماشين (تاكسي) غضنفر بوده. ميگه آقا ديديد چقدر رون و سينه گرون شده؟ غضنفر ميگه : آره خانم لاپا هم گرون شده! زنه ميگه بي تربيت اين چه حرفيه ؟ غضنفر ميگه نه خانم منظورم لاپا ، نخود ؛ لوبيا!!!!

غضنفر داشته با دوست دخترش خراب کاری ميکرده.دوست دخترش ميگه بابا يه کم حرفاي کثيف بزن حال کنيم.غضنفر ميگه پس ريدم تو دهنت!!!

يه روز يه گدا ميره در خونهء يه پيرزن و پيرزنه عصباني مياد دم در وميگه باز اومدي گدايي؟ گداهه هم بر ميگرده ميگه چيه انتظار داشتي بيام خواستگاري؟!!!

يه آقايي براي تسليت گفتن، مي خواست بره خونه کسي که به تازگي زنشو از دست داده بوده ولي اشتباهي مي ره خونه آقايي که دوچرخه شو گم کرده بود، بهش تسليت مي گه ولي طرف با کمال خونسردي مي گه: نه آقا راحت شدم از دستش، جلوش تاب داشت، تهش باد مي داد و تازه هرکي مي رسيد، مي پريد روش

ترکه تو يك دهات دكتر بوده ، ميخواسته به يك زنه آمپول بزنه. زنه ازين شليته‌هاي لايه لايه پاش بوده، هرچي ترکه دامناش رو بالا ميزده، تموم نميشده. آخر غضنفر شاكي‌ ميشه به زنه ميگه: ببخشيد خانم، (ك.-و-.ن )شما صفحه چنده؟!!

غضنفر به خانه رفت و باعصبانيت به زنش گفت:همه پرده ها رو بكن. زن همه پرده ها رو از جا كند. - حالا بيا اينجا بشين ميخوام بي پرده باهات صحبت كنم . 
 يه روز يكي ميره تو يه مسافر خونه مي خوابه بغل دست يه غضنفر و چون خيلي هم خسته بود مي خواست زود بخوابه كه از شانسس ديد كه غضنفر هي پشت سر هم داره من تشنمه ها ! من تشنمه ها ! من تشنمه ها و همينطور ادامه مي داد كه آخر سر مرده پيش خودش گفت كه بابا پدرمو در اومد بهتره پاشم برم براش آب بيارم تا ساكت شه و تا من هم يه كم بخوابم.به همين خاطر پاشد و رفت يه ليوان آب آورد و داد به غضنفر و غضنفر هم خورد و خوابيد اما همينكه مرده مي خواست سرشه بذاره بخوابه ديد كه غضنفر ايندفعه شروع كرد به گفتن اين جمله : آخيش تشنم بودا ...آخيش تشنم بودا ... تا صبح همینو میگه .....

فردي با غضنفر دعوايش شد.مرده در حين دعوا به غضنفر گفت : (گه). غضنفر از او پرسيد: (گه) يعني چه؟ مرد با کمي ترديد گفت: يعني بزرگ ...يعني قوي ...غضنفر خنديد و گفت : ها اين جوريه؟ پس ما هفت تا داداشيم. يکي از يکي (گه) تر !!!


دو شنبه 18 دی 1389برچسب:, :: 9:49 ::  نويسنده : مدفا

غضنفر مياد از روی یه چاه بپره ... فيلم حركت آهسته مي شه ... مي افته تو چاه!

يه غضنفر كنار يه خانم توي اتوبوس نشسته بوده خانمه هي به بچش ميگفته شير بخور ، نخوري ميدم اين آقاهه بخوره ها...خلاصه از مادره اصرار و از بچه انکار... يه دفعه غضنفر ميگه خانم چهار تا ايستگاه گذشت ميدي بخوريم يا پياده بشم ؟ ‍

سوسكه با دوستش توى بيمارستان ملاقات كرد ، دوستش بهش گفت خدا بد نده اينجا چه كار مي كنيد ، سوسکه میگه جيزى مهمى نيست مادرمو با لنگه كفش زدنند .!

يه روز، يه چس ويک گوز مي رن يه مردي رو بکشند، چس به گوز مي گه: تو صداش کن، من خفش مي کنم!

اولي: زودباش قطار ميره
دومي :کجا ميخواد بره بليط دست منه!

ميزبان از يكي از مهمان‏ها خواست آواز بخونه. مهمون گفت: آخه ديروقته، همسايه‏ها ناراحت مي‌شن. ميزبان گفت: اصلاً مهم نيست. سگ اونا هر شب تا صبح پارس مي‌كنن

معلمه از شاگردش ميپرسه برق از کجا قطع ميشه؟ پسره ميگه از (ج-ن-د-ه خونه) ! با تعجب ميپرسه چرا از اونجا ؟ميگه اخه هر وقت که برقا قطع ميشه بابام ميگه (ک.-س..ک -ش ها )برق و قطع کردن !!!

پدر :پسرم اين گلها رو از كجا آوردي؟ از باغ همسايه چيدم ديگه همسايه ميدونه كه گلها رو چيدي؟ پس چي كه ميدونه, تا همين دم در. داشت دنبالم مي دويد
دو شنبه 18 دی 1389برچسب:, :: 9:49 ::  نويسنده : مدفا
غضنفر را از مدرسه اخراج می کنند.پدرش میاد پیش مدیر و میگه: چرا بچه منو اخراج کردین؟ معلم: آخه ازش

پرسیدم "تخت جمشید" رو کی آتیش زده جواب نداد. پدر غضنفر هم با قیافه طلب کار گفت: ای بابا این که

دیگه اخراج نمی خواست! من خودم نجارم- برای جمشید آقا یه تخت جدید می سازم

غضنفر گوزيد و مرد
سر قبر او نوشتن :
بادي وزيد و گلي پرپر شد. .

يه روز غضنفر بهترين كت وشلوار رو ميپوشه وتو خيابونهاي تهران راه ميره هر كي ميرسه بهش ميگه سلام

دهاتی! .غضنفر تعجب مي كنه از يكيشون ميپرسه :آقا شما از كجا فهمیدید که من دهاتی هستم؟يارو ميگه

دو دلیل داره:1-پاچه شلوارت رو کردی تو جورابت 2- کت رو هم کردی توی شلوارت .

به غضنفر می گن: با " ارتش کوفه " جمله بساز
می گه : عرط شکوفه داری...مثل گل بهاری !؟"

غضنفر از خواب پا میشه میزنه پس کله خودش به خودش می گه: چطوری حیوون ؟!!.

قاضي: چرا دست كردي تو جيب اين آقا؟
غضنفر: جناب قاضي خيال كردم جيب خودمه
قاضي: پس  چرا پول هاش رو برداشتي؟
غضنفر: يعني اختيار جيب خودم رو هم ندارم؟!

يه معتاد پاي بساط عملش ( توی شیراز) نشسته بوده و سيخ سنگ ميکرده. يهو مامورا ميريزن تو خونه و

ميگن: بي حرکت ....معتاده هم به  زور چشماش رو باز ميکنه ميگه : کو حرکت ؟!





    درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.هرچی دلت بخواد کلیپ و عکس بازیگران ایرانی و خارجی شعر داستان تم موبایل برنانه ی موبایل و مطالب داغ و
    آخرین مطالب
    پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مدفا و آدرس modfa.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





    نويسندگان


ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 23
بازدید هفته : 87
بازدید ماه : 86
بازدید کل : 4261
تعداد مطالب : 357
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1